دلم می سوزد

دیروز رفتم خونه دوستم تا ماشین لباسشویی اش را که از جاری من خریده بود چک کند بقدری نوار لاستیکی اش کثیف بود وجرم بسته بود که باور نمی کردم همیشه فکر می کردم او آدم تمیزیست و وسواس دارد و حالا.... من شخصا خجالت کشیدم بخصوص که کلی تبلیغ هم کرده بودم بگذریم، بعد دوستم گفت امروز جواب آزمایش زن برادرش که ای وی اف کرده مشخص می شود دقیقا نمی دانم ولی ۲۰ سالی می شود که عروسی کرده اند، متاسفانه جواب آزمایش منفی شد و می گفت چقد زن داداشش ناراحت است واسترس داشته، ۱۰۰ درصد نه ولی ۷۰ درصد حالش را می فهمیدم با این تفاصیل که من یک بچه دارم ولی من هم این راه را امتحان کردم و برای بار اول جواب منفی گرفتم و خدا می داند که چقد هفته گذشته حالم به خاطر این ماجرا بد بود، دوستم که وضعیت من را نمی دانست، فقط به او گفتم به زن داداشت بگو، امیدش را از دست نده و باز امتحان کنه و چقدر خودم لحظاتی نیاز داشتم کسی بمن امید بدهد، دوستم می گفت دلم برای داداشم می سوزد بنده خدا چقد هزینه کرده، گفتم به نظرم من ارزشش را دارد اگرچه گاهی آدم فکر می کند این بی عدالتی محض از جانب خداست یکی مثل جاری من با وضع مالی آنچنانی شوهرش ناخواسته باردار شود وبعد هم بخواهد سقط کند و یکی مثل این بنده خدا و خیلی بنده خداهای دیگر با دست های خالی اینقد دلشان بچه بخواهد، اگر این هم مثل عرضه آدم ها برای پولدار شدن یا تحصیلات بود می گفتی خوب او تلاش کرده و زحمت کشیده ولی این تنها موردیست که نمی شود گفت کاش خدا هیچ خانواده ای را حداقل ازاین لحاظ محروم نمی کرد هرچقدم که بگویی خدا دارد بندگان را امتحان می کند یا آنها را بیشتر دوست دارد تو کله خود آن آدم ها نمی رود که نمی رود یکی از آن ها خود من، با تمام چیز هایی که از زیر و بم بعضی آدم ها می دانم، واقعا هنوز هم این حس را دارم که ناعادلانه است هرچند که آدم حکمتش را نمی داند فقط می دانم که باید دست از تلاش نکشید و باز به آینده امیدوار بود 

خدا را شکر که الان خوبم، خدایا حال خوبو امید را به دل همه دلشکستگان برگردان 

خیلی دلم می خواهد انقد عمر کنم که ببینم آخر زندگی بعضی از آدم ها هم مثل اول زندگی آن ها خوب است، دلم می خواهد به همه آنها که اولش همه چیز دادی آخرش چه می شود، اگر چه شاید همین الان هم بشود عاقبت خیلی ها را دید،