بی خیالی

ساخت وبلاگ

فردا قراره مامانم بستری بشه و پس فردا هم عمل بشه، نمی دونم چرا بیخیالم و استرس ندارم، هنوز واقعا مشخص نیست این غده ای که در رحم اوست خوش خیم هست یا بدخیم، حتی وقتی جواب آزمایش ها را گرفتیم دکتر گفت خوبه، منم با اینکه جواب پاپ اسمیرش را سرچ کردم و خوب بود ولی بازم مطمین نیستم، ولی روحیه ام خوب است، از قضا این چند روزه هم پریود می شوم و برخلاف همیشه که این مساله رو اعصابم تاثیر می گذاشت حتی این مساله هم باعث نشده نگران بشم، امیدوارم که واقعا هیچ چیز بدی نباشد، کافیست یک چند باری بری بیمارستان آدم های مریض تر و گرفتار تر از خودت را ببینی تا خدا را شکر کنی،،،،ودیگر اینکه از دوست جان ها خبری نیست چه قدیمی چه جدید واقعا به این نتیجه رسیده ام که تنهایی خیلی بهتر از داشتن دوست هست که فکر می کنی لحظات سخت کنارت هستند ولی نیستند، این برای چندمین بار است که فهمیده ام آدم هایی که پیوند خونی با تو دارند بیشتر از هرکسی نگرانت هستند، مثلا دایی جان بزرگه که چند بار زنگ می زند و حال مادر را می پرسد یا دختر دایی که یادش هست که فلان تاریخ گفته ایم جواب آزمایش را می گیریم، بقیه را بی خیال، دقیقا یاد پسر همسایه افتادم که وقتی س ر ط ا ن گرفته بود می گفت تو این شرایط فهمیدم که چه کسی واقعا دوستم است، حالا منم بی خیال 

دیگه نه به انتظار کسی نه انتظار از کسی

مادرانه...
ما را در سایت مادرانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dwagoyehc بازدید : 16 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 17:05